word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
رضایت بخش است و می تواند مورد موافقت یا تایید قرار گیرد.
-
به اندازه کافی خوب اما نه خیلی خوب
-
satisfactory; good enough.
رضایتبخش؛ به اندازه کافی خوب.
-
If behavior is acceptable. it is considered to be within the range of behavior that is permitted and is not disapproved.
اگر رفتار قابل قبول باشد. در نظر گرفته می شود که در محدوده رفتار مجاز است و مورد تایید نیست.
example - مثال
-
نمونه ها از نظر کیفیت متفاوت بودند اما به طور کلی قابل قبول بودند.
-
این مقاله از استاندارد قابل قبولی برخوردار نیست - دوباره این کار را انجام دهید.
-
an acceptable answer
یک پاسخ قابل قبول
-
آنها با یک نسخه ضعیف و قابل قبول تر از این پیشنهاد بازگشته اند.
-
Discrimination on grounds of race is not acceptable.
تبعیض بر اساس نژاد قابل قبول نیست.
synonyms - مترادف
-
satisfactory
رضایتبخش
-
کافی است
-
نمایشگاه
-
decent
نجیب
-
معقول
-
passable
قابل عبور
-
کافی
-
suitable
مناسب
-
tolerable
قابل تحمل
-
مناسب
-
competent
صالح
-
خوب
-
respectable
قابل احترام
-
agreeable
قابل قبول
-
میانگین
antonyms - متضاد
-
unacceptable
غیر قابل قبول
-
unsatisfactory
نامطلوب
-
unsuitable
نامناسب
-
disturbing
مزاحم
-
dissatisfactory
نارضایتی
-
disagreeable
نامطلوب
-
disappointing
ناامید کننده
-
pathetic
تأسفبار - رقت انگیز
-
unrespectable
غیر قابل احترام
-
improper
نامناسب
-
intolerable
غير قابل تحمل
-
obnoxious
ناراحت کننده - شدیدا ناخوشایند
-
بد
-
condemnable
محکوم
-
exceptionable
استثنایی