word - لغت
accepting
||
پذیرش
part of speech - بخش گفتار
adjective
||
صفت
spell - تلفظ
əkˈsep.tɪŋ
UK :
əkˈsep.tɪŋ
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
او گفت که جامعه در حال پذیرفتن روابطی است که در آن زن بزرگتر است.
-
او گفت که مردم در گذشته مرگ را بیشتر می پذیرفتند.
-
این ممکن است نشان دهنده نگرش پذیرفته تر نسبت به افراد تراجنسیتی باشد.
-
همانطور که پذیرش ایمیل بیشتر شد. آداب خود را توسعه داد.
-
من مونترال را دوست داشتم. من آن را بیشتر از شهر خودم پذیرفتم.
-
انتظار داشتم والدینم عصبانی و شوکه شوند. اما آنها بسیار پذیرفتند.