word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
یک سوابق رسمی از تمام پولی که یک شخص یا شرکت خرج و دریافت کرده است.
-
the set of official records that show the financial situation of a company and what it has spent. received. borrowed. etc. in a particular period.
مجموعه سوابق رسمی که وضعیت مالی یک شرکت و هزینه های آن را نشان می دهد. اخذ شده. قرض گرفته شده است. و غیره در یک دوره خاص.
-
the department in a company or organization that prepares its financial information.
بخشی در یک شرکت یا سازمان که اطلاعات مالی خود را تهیه می کند.
example - مثال
-
من حساب های خودم را نگه می دارم.
-
حساب های این شرکت نشان می دهد که مدیر پردرآمد آن 307000 یورو حقوق دریافت کرده است.
-
annual/monthly/quarterly accounts
حساب های سالانه / ماهانه / سه ماهه
-
در اولین مجموعه کامل از حساب های سالانه. این شرکت زیان قبل از مالیات 93.377 یورو را ثبت کرد.
-
latest/most recent accounts
آخرین / جدیدترین حساب ها
-
آخرین حساب ها برای سال منتهی به 31 مارس نشان می دهد که فروش با 1.4 میلیون دلار کاهش به 19 میلیون دلار رسیده است.
-
The company secretary is responsible for submitting the audited accounts to the Registrar of Companies.
منشی شرکت مسئول ارائه حساب های حسابرسی شده به اداره ثبت شرکت ها می باشد.
-
من یک یادداشت از یک کارمند کوچک در حساب ها دریافت کردم.
synonyms - مترادف
-
ترازنامه
-
books
کتاب ها
-
financials
مالی
-
صورت مالی
-
ledger
دفتر کل
-
records
سوابق
-
سود و زیان
-
صورت سود و زیان
-
گزارش سالانه
-
assets and liabilities
دارائی ها و بدهی ها
-
دفتر حساب
-
paperwork
کاغذبازی
-
log
ورود به سیستم
-
files
فایل ها
-
کتاب
antonyms - متضاد
-
insignificance
بی اهمیت بودن
-
littleness
کوچکی
-
puniness
تنبیه
-
slightnesses
جزئی ها
-
smallness
کوچکی
-
triviality
بی اهمیتی
-
insignificancy
بی اهمیتی
-
inconsequence
در نتیجه
-
immateriality
غیر مادی بودن
-
negligibility
نادیده گرفتن
-
unimportance
بی اهمیتی
-
irrelevance
بی ربط بودن
-
worthlessness
بی ارزشی
-
insubstantiality
بی اساس بودن
-
paltriness
ناچیز بودن