word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
present participle of acknowledge
فاعل فاعل ازاذعان
-
پذیرفتن. اقرار کردن. یا چیزی را تشخیص دهد یا حقیقت یا وجود چیزی.
-
به کسی گفتن معمولا در نامه یا ایمیل که چیزی دریافت کرده اید که برایتان فرستاده اند.
example - مثال
-
همیشه منابع خود را در پایان مقاله تایید کنید.
-
The government has acknowledged that homelessness is a problem but it has failed to grasp the scale of the problem.
دولت اذعان کرده است که بی خانمانی یک مشکل است اما نتوانسته مقیاس این مشکل را درک کند.
-
به طور گسترده ای پذیرفته شده است که سیستم رفاهی فاقد منابع است.
-
او مرا با تکان سریع سرش تایید کرد.
-
من ناتوانی او در تأیید سلام من را جزئی تلقی کردم.
synonyms - مترادف
-
admitting
اعتراف کردن
-
granting
اعطا
-
accepting
پذیرش
-
allowing
اجازه می دهد
-
recognisingUK
به رسمیت شناختن انگلستان
-
recognizingUS
به رسمیت شناختن ایالات متحده
-
conceding
پذیرفتن
-
confessing
اعتراف کردن
-
owning
داشتن
-
appreciating
قدردانی کردن
-
realisingUK
RealisingUK
-
realizingUS
تحقق ایالات متحده
-
revealing
آشکار شدن
-
affirming
تایید کردن
-
agreeing
موافق
antonyms - متضاد
-
rejecting
رد کردن
-
denying
انکار کردن
-
contradicting
متناقض
-
disaffirming
عدم تایید
-
disclaiming
سلب مسئولیت
-
renouncing
چشم پوشی
-
disavowing
انکار کردن
-
disconfirming
عدم تایید
-
dismissing
اخراج کردن
-
disowning
انکار کردن
-
invalidating
باطل کننده
-
opposing
مخالف
-
abjuring
انزجار
-
challenging
چالش برانگیز
-
contesting
مسابقه دادن