word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
synonyms - مترادف
-
sticks
میله ها
-
affixes
الصاق می کند
-
clings
می چسبد
-
binds
مقید می کند
-
bonds
اوراق قرضه
-
clasps
گیره ها
-
cleaves
شکاف می دهد
-
coheres
منسجم می شود
-
fastens
چفت می کند
-
fuses
فیوزها
-
holds
دارای
-
joins
می پیوندد
-
tacks
تکه ها
-
fixes
رفع می کند
-
glues
چسب ها
-
secures
ایمن می کند
-
welds
جوش می دهد
-
connects
متصل می کند
-
couples
زوج ها
-
grips
چنگال ها
-
hews
می کند
-
links
پیوندها
-
lodges
لژها
-
pastes
رب ها
-
snags
می ماند
-
stays
سیمان ها
-
cements
لثه ها
-
gums
آغوش
-
hugs
باقی
-
remains
متحد می کند
-
unites
antonyms - متضاد
-
separates
جدا می کند
-
loosens
شل می شود
-
removes
حذف می کند
-
detaches
آزاد می کند
-
frees
قطعات
-
parts
پوست می کند
-
peels
باز می کند
-
unfastens
قطع می کند
-
disconnects
لغو می کند
-
undoes
رفع می کند
-
unfixes
لغو پیوند می کند
-
unlinks
شکاف می دهد
-
cleaves
جدا می شود
-
disassembles
از دست می دهد
-
disengages
تقسیم می کند
-
disjoins
می کشد
-
looses
مطابقت ندارد
-
splits
-
divides
-
unyokes
-
peels off
-
pulls off
-
not conforms