word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
synonyms - مترادف
-
reprimanded
توبیخ شد
-
chid
بچه
-
chided
سرزنش کرد
-
rebuked
سرزنش کرد
-
censured
محکوم شد
-
reproved
سرزنش کرد
-
berated
سرزنش کرد
-
scolded
سرزنش کرد
-
upbraided
سرزنش شده
-
reproached
سرزنش شده
-
castigated
محکوم شد
-
chastised
تنبیه شده
-
lambasted
داغدار
-
carpeted
فرش شده
-
criticisedUK
مورد انتقاد انگلستان قرار گرفت