word - لغت

advocates || مدافعان

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

ˈæd.və.keɪt

UK :

ˈæd.və.keɪt

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [advocates] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • She advocates taking a more long-term view.


    او از دیدگاه بلندمدت‌تر حمایت می‌کند.

  • He advocates the return of capital punishment.


    او از بازگشت مجازات اعدام حمایت می کند.


  • ما به حمایت از رویکرد منطقه ای و مشارکتی در پروژه ساخت و ساز ادامه خواهیم داد.


  • بسیاری از افرادی که در فقر ناامیدانه زندگی می کنند مورد سوء استفاده قرار می گیرند و به کسی نیاز دارند که از آنها دفاع کند.

  • The Education Trust advocates on behalf of disadvantaged and minority students.


    تراست آموزش به نمایندگی از دانش آموزان محروم و اقلیت حمایت می کند.


  • حداقل در دادگاه یک متهم وکیلی دارد که از او دفاع کند.

  • She has been the advocate for plaintiffs in many successful libel cases.


    او وکیل شاکیان در بسیاری از پرونده های موفق افترا بوده است.

  • Candidates for the post need to have at least 5 years experience as a solicitor or advocate.


    متقاضیان این پست باید حداقل 5 سال سابقه کار به عنوان وکیل یا وکیل داشته باشند.

  • Advocates and community leaders say that support services for homeless children are inadequate.


    مدافعان و رهبران جامعه می گویند که خدمات حمایتی برای کودکان بی سرپرست ناکافی است.

  • We work as patient advocates for people living in mental health facilities.


    ما به عنوان حامی بیماران برای افرادی که در مراکز بهداشت روان زندگی می کنند کار می کنیم.

  • He's a strong advocate of state ownership of the railways.


    او مدافع قوی مالکیت دولتی راه آهن است.

  • She is known as an advocate for tax cuts.


    او به عنوان مدافع کاهش مالیات شناخته می شود.

  • I'm an advocate of drinking plenty of water.


    من طرفدار نوشیدن آب زیاد هستم.


  • برخی از افراد از آموزش آزمایشی حمایت می کنند.

  • The organization advocates for human rights.


    این سازمان مدافع حقوق بشر است.

  • These groups have been increasing their education advocacy.


    این گروه ها حمایت آموزشی خود را افزایش داده اند.

  • She’s a strong advocate of women’s rights.


    او مدافع قوی حقوق زنان است.

  • The Food Standards Agency advocated a ban on advertising junk food to children.


    آژانس استانداردهای غذایی از ممنوعیت تبلیغ غذاهای ناسالم برای کودکان حمایت کرد.

  • We would advocate selling those shares at current levels.


    ما از فروش آن سهام در سطوح فعلی حمایت می کنیم.

  • He was an advocate for small businesses around Newark.


    او مدافع مشاغل کوچک در اطراف نیوآرک بود.

  • She is a passionate advocate of organic clothes.


    او طرفدار پرشور لباس های «ارگانیک» است.

  • Advocates are often asked for their opinion on complex points of law.


    غالباً از وکلای مدافع در مورد نکات پیچیده حقوقی نظرشان خواسته می شود.

synonyms - مترادف

  • friends


    دوستان

  • patrons


    مشتریان

  • backers


    پشتیبانان

  • supporters


    حامیان

  • benefactors


    خیرین

  • adherents


    طرفداران

  • benefactresses


    زنان نیکوکار

  • partisans


    پارتیزان ها

  • advocators


    مدافعان

  • apostles


    رسولان

  • boosters


    تقویت کننده ها

  • espousers


    شارحان

  • exponents


    تبیین کنندگان

  • expounders


    انجیل کنندگان

  • gospelers


    انجیل ها

  • gospellers


    منادی

  • heralds


    هیرووفانت ها

  • hierophants


    کاهنان اعظم

  • high priests


    پالادین ها

  • paladins


    مروج

  • promoters


    قهرمانان

  • proponents


    حامیان مالی

  • protagonists


    مومنان واقعی

  • sponsors


    شوالیه های سفید

  • true believers


    خیرخواهان

  • white knights


    فرشتگان

  • well-wishers


    همکاران

  • defenders


  • champions


  • angels


  • collaborators


antonyms - متضاد

  • oppositions


    مخالفت ها

  • competitors


    رقبا

  • rivals


    چالش کنندگان

  • challengers


    شورشیان

  • rebels


    تحقیر کنندگان

  • belittlers


    منتقدان

  • critics


    عیب یاب ها

  • faultfinders


    آنتاگونیست ها

  • antagonists


    نجارها

  • carpers


    تحقیر کننده ها

  • deprecators


    کوبنده ها

  • knockers


    کاویلرها

  • cavillers


    مهاجمان

  • assailants


    سانسور کننده

  • censors


    دشمنان

  • disparagers


    معترضان

  • adversaries


    مخالفان

  • protestors


    محکوم کننده ها

  • opponents


    فرا منتقدان

  • castigators


    کاویل ها

  • hypercritics


    بدخواهان

  • enemies


    قاتل ها

  • cavilers


    سانسور کنندگان

  • detractors


    مداحان

  • muckrakers


  • disapprovers


  • censurers


  • opposers


  • criticizers


  • decriers