word - لغت
agreed
||
موافقت کرد
part of speech - بخش گفتار
adjective
||
صفت
spell - تلفظ
əˈɡriːd
UK :
əˈɡriːd
US :
family - خانواده
[['agreement' 'disagreement' 'agreeable' 'disagreeable' 'agree' 'disagree' 'agreeably' 'disagreeably'] ['توافق' 'اختلاف نظر' 'قابل قبول' 'نامطلوب' 'موافق' 'مخالف بودن' 'موافق' 'به طور ناسازگاری']]
google image
description - توضیح
example - مثال
-
ما باید به قیمت توافق شده پایبند باشیم.
-
بنابراین ما در ساعت 5.30 همدیگر را ملاقات خواهیم کرد. آیا ما؟ موافق (= بله).
-
آیا همه ما (در مورد آن) توافق داریم؟
-
قرارداد توافق شده همچنین یک رکورد جدید در تصاحب بانک های آمریکایی توسط خارجی ها به شمار می رود.
-
an agreed price/time/date
قیمت/زمان/تاریخ توافق شده