word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
بخشیدن چیزی به کسی به عنوان سهم او از کل مبلغ. برای استفاده به روشی خاص
-
دادن چیزی به عنوان سهم از مبلغ کل.
-
to give a particular amount of time. money. etc. to someone or something. so that it can be used in a particular way.
برای دادن یک زمان خاص پول و غیره به کسی یا چیزی. تا بتوان از آن به شکلی خاص استفاده کرد.
-
به طور رسمی تصمیم بگیرند که چیزی باید به یک شخص خاص داده شود.
-
برای تصمیم گیری برای قرار دادن یک هزینه یا مبلغ خاص در حساب های یک شرکت.
example - مثال
-
شورای محلی تصمیم گرفته است که بودجه ای برای این پروژه اختصاص ندهد.
-
رئیس جمهور موافقت کرده است که بودجه بیشتری برای توسعه زیردریایی جدید اختصاص دهد.
-
بلیط ها با اولین مراجعه تخصیص داده می شود. اولین خدمت
-
به هر سوال ده نمره اختصاص داده می شود.
-
سعی کنید هر روز زمان مشخصی را برای تمرین تمرینات خود اختصاص دهید.
synonyms - مترادف
-
provides
فراهم می کند
-
furnishes
تجهیز می کند
-
prepares
آماده می کند
-
equips
تجهیز می کند
-
implements
اجرا می کند
-
makes available
در دسترس قرار می دهد
-
plans
برنامه ها
-
accommodates
جای می دهد
-
arranges for
ترتیب می دهد
-
procures
تهیه می کند
-
readies
آماده می کند
-
adds
می افزاید
-
advances
پیشرفت ها
-
allots
اختصاص می دهد
-
antes up
قبل از
antonyms - متضاد
-
withholds
نگه می دارد
-
holds
دارای
-
denies
تکذیب می کند
-
refuses
امتناع می کند
-
retains
حفظ می کند
-
deducts
کسر می کند
-
disallows
اجازه نمی دهد
-
holds back
عقب نگه می دارد
-
detains
بازداشت می کند
-
disapproves
را تایید نمی کند
-
dispossesses
سلب مالکیت می کند
-
expropriates
مصادره می کند
-
inhibits
مهار می کند
-
keeps
نگه می دارد
-
represses
سرکوب می کند