word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
Once at the wish of a friend I was visiting I went to carry some comforts to a neglected almshouse on a Western prairie.
یک بار به خواست یکی از دوستانی که به دیدنش رفته بودم، رفتم تا وسایل رفاهی را به یک صدقه نادیده گرفته در یک دشت غربی ببرم.
-
She soon earned quite a sum of money. which she placed at interest in the bank. and she was then able to take her grandmother out of the almshouse.
او به زودی مقدار زیادی پول به دست آورد. که او به سود بانک قرار داد. و سپس توانست مادربزرگش را از صدقه خارج کند.
-
The church and Court are beautifully placed above the old village and a picturesque group of almshouses line the upward way to them.
کلیسا و دادگاه به زیبایی بالای روستای قدیمی قرار گرفته اند و گروهی زیبا از صدقه خانه ها در مسیر صعودی به سمت آنها قرار گرفته اند.
-
Their monasteries were mission stations. which resembled ours in being dispensaries for the sick. almshouses for the poor. and nurseries of learning.
صومعه های آنها ایستگاه های مأموریت بودند. که در تیمارستانی برای بیماران شبیه ما بود. صدقه برای فقرا و مهدکودک های یادگیری
-
صومعه های متعددی وجود دارد. صدقه خانه ها و مدارس