word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
تغییر یا تغییراتی که در کلمات یک متن ایجاد شده است.
-
تغییر در قانونی که هنوز اجرایی نشده و هنوز در حال بحث است.
-
تغییر یا الحاق به قانون اساسی آمریکا.
-
تغییر در چیزی مخصوصا کلمات یک متن
-
تغییر یک قانون یا یکی که قبلا تصویب شده یا یکی که هنوز در حال بحث است.
-
a law or change that has been added to the US Constitution (= the set of political principles by which the US is governed) since it was first written.
قانون یا تغییری که از ابتدای نگارش آن به قانون اساسی ایالات متحده (= مجموعه اصول سیاسی که بر اساس آن ایالات متحده اداره می شود) اضافه شده است.
example - مثال
-
او اصرار داشت که این کتاب نیازی به اصلاح ندارد.
-
من چند اصلاحیه در لحظه آخر در مقاله ایجاد کردم.
-
Presidential power was reduced by a constitutional amendment in 1991.
قدرت ریاست جمهوری با اصلاح قانون اساسی در سال 1991 کاهش یافت.
-
با اصلاحیه این لایحه بدون رای گیری موافقت شد.
-
the First/Fifth/Fourteenth amendment
اصلاحیه اول / پنجم / چهاردهم
-
a constitutional amendment
یک متمم قانون اساسی
-
او تاکید کرد که این سخنرانی نیازی به اصلاح ندارد.
-
make amendments
اصلاحات انجام دهد
-
Other countries have based their systems on the Scottish model for selling property. but have made a few amendments.
سایر کشورها سیستم های خود را بر اساس مدل اسکاتلندی برای فروش ملک قرار داده اند. اما چند اصلاحیه انجام داده اند.
-
an amendment to sth
اصلاحیه ای به sth
-
او خواستار اصلاحات متعدد در قرارداد شد.
-
اصلاحیه این سناتور با 52 رای موافق در برابر 40 رای منفی داده شد.
-
an amendment to sth
اصلاحیه ای به sth
-
The regulation is an amendment to the 1995 Pensions Act.
این آیین نامه اصلاحیه قانون بازنشستگی سال 95 است.
-
The company claimed that the First Amendment. which guarantees free speech. protects the right to advertise.
این شرکت ادعا کرد که اصلاحیه اول. که آزادی بیان را تضمین می کند. از حق تبلیغات محافظت می کند.
synonyms - مترادف
-
modification
تغییر
-
alteration
تغییر
-
revision
تجدید نظر
-
تغییر دادن
-
correction
تصحیح
-
تنظیم
-
adaptation
انطباق
-
بهبود
-
reformation
اصلاحات
-
recasting
بازسازی
-
reworking
دوباره کاری کردن
-
rectification
اصلاح
-
reshaping
تغییر شکل دادن
-
remodelingUS
بازسازی ایالات متحده
-
remodellingUK
بازسازی انگلستان