word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
example - مثال
-
پشت صمیمیت او یک سوابق تحصیلی قابل توجه نهفته است.
-
مدیر فروش جدید زرنگی به ارمغان آورده است. هوشمندی ها و دوستی نسبت به کار
-
a politician of rare amiability
یک سیاستمدار دوست داشتنی نادر
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
disagreeableness
ناسازگاری
-
unfriendliness
بی دوستی
-
unpleasantness
ناخوشایند
-
aloofness
دوری
-
coldness
سردی
-
coolness
خنکی
-
hostility
خصومت
-
obnoxiousness
نفرت انگیز بودن
-
surliness
سرگیجه
-
horridness
وحشتناکی
-
foulness
ناپاک بودن
-
unsociability
غیر اجتماعی بودن
-
nastiness
تندی
-
inhospitality
بی مهمانی
-
badness
بدی