word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
برای کاهش بدهی یا هزینه با پرداخت مبالغ منظم کوچک.
-
to take a cost. for example the cost of something bought for a business. away from the amount of tax that is paid. in small amounts over a period of time.
برای گرفتن هزینه به عنوان مثال هزینه چیزی که برای یک تجارت خریداری شده است. دور از مبلغ مالیاتی که پرداخت می شود. در مقادیر کم در یک دوره زمانی
-
برای تقسیم ارزش یا بهای تمام شده یک دارایی در حساب ها در طی چند سال.
-
برای کاهش بدهی با پرداخت مبالغ منظم کوچک.
example - مثال
-
Economics dictate that schedule because it enables clinics to treat patients in shifts to amortize the cost of the equipment. he said.
اقتصاد این برنامه را دیکته می کند زیرا کلینیک ها را قادر می سازد تا بیماران را به صورت شیفتی درمان کنند تا هزینه تجهیزات را استهلاک کنند. او گفت.
-
من می دانم چگونه می توانم سود کنم. و من می دانم که چگونه بدهی را مستهلک کنم.
-
اون هزینه او گفت. می تواند در طول عمر جریان درآمد مستهلک شود.