word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
برادرزاده کوچکم با نگرانی پرسید اگر من آنجا نباشم چه کسی از او پرستاری می کند؟
-
آنها با نگرانی از پنجره به باد و باران نگاه می کردند.
-
او با نگرانی از اتاقی به اتاق دیگر قدم می زد.
-
مشکلی هست؟ او با نگرانی پرسید.
-
جهان مشتاقانه منتظر ضبط جدیدی از کودک نابغه سابق است.
-
او مشتاقانه منتظر بازگشت قهرمانش بود.
-
همه آنها مشتاقانه امیدوارند که شماره قرعه کشی آنها مشخص شود.
synonyms - مترادف
-
با دقت
-
cautiously
بااحتیاط، محتاطانه
-
prudently
با احتیاط
-
alertly
با هوشیاری
-
cagily
به طرز عجیبی
-
gingerly
به طرز زنجبیلی
-
harmlessly
بی ضرر
-
hesitantly
با تردید
-
judiciously
عاقلانه
-
reluctantly
با اکراه
-
safely
بدون خطر
-
securely
به طور ایمن
-
به آرامی
-
suspiciously
به طرز مشکوکی
-
tentatively
آزمایشی
antonyms - متضاد
-
carelessly
بدون توجه
-
incautiously
بی احتیاط
-
irresponsibly
غیر مسئولانه
-
abruptly
ناگهان
-
boldly
جسورانه
-
expeditiously
به سرعت
-
hastily
با عجله
-
headlong
سر به سر
-
hotfoot
پا داغ
-
hurriedly
با عجله
-
imprudently
بی احتیاط
-
precipitously
به سرعت
-
rashly
عجولانه
-
recklessly
بی پروا
-
speedily
به سرعت