word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
او در طول جنگ شاهد برخی اعمال وحشتناک وحشیانه بود.
-
گفته می شود که شرایط در زندان وحشتناک است.
-
رفتار روی میز شما وحشتناک است - آیا نمی دانید چگونه از چاقو و چنگال استفاده کنید؟
-
بعد از رفتار وحشتناکش چاره ای جز اخراجش نداشتیم
-
استاندارد نظافت در برخی از این رستوران ها صراحتاً وحشتناک است.
synonyms - مترادف
-
scare
ترساندن
-
شوکه شدن
-
frighten
ترساندن
-
alarm
زنگ خطر. هشدار
-
terrify
وحشتناک کردن
-
appalUK
appalUK
-
intimidate
ترساندن
-
horrify
وحشتناک
-
daunt
دلهره آور
-
affright
ترسناک
-
upset
ناراحت
-
unnerve
عصبی کردن
-
disconcert
ناآرامی
-
petrify
متحجر کردن
-
dismay
ناراحتی