word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
suitable or right for a particular situation.
مناسب یا مناسب برای یک موقعیت خاص
-
احتمال انجام کاری یا اغلب انجام کاری.
-
داشتن یک توانایی یا مهارت طبیعی
-
مخفف آپارتمان
-
درست یا مناسب برای یک موقعیت خاص
-
likely.
احتمال دارد.
-
مخفف آپارتمان
example - مثال
-
an apt comment/description
یک نظر/توضیح مناسب
-
سقف آشپزخانه برای (=احتمال) نشتی در هنگام بارندگی مناسب است.
-
امسال چند دانش آموز مستعد در کلاس داریم.
-
نظرات مناسب کریس نظرات ما را خلاصه می کرد.
-
این سقف قدیمی در هنگام بارندگی نشتی دارد.
-
او بسیار قد بلند بود و به درستی به او می گفتند کشش.
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
inappropriate
نامناسب
-
improper
نامناسب
-
inapplicable
غیر قابل اجرا
-
inapposite
نامناسب
-
infelicitous
بی فایده
-
unsuitable
نامناسب
-
inapt
نامناسب
-
incongruous
ناهمخوان
-
indecent
ناشایست
-
malapropos
مالاپروپوس
-
misbecoming
بد شدن
-
unapt
نامناسب
-
unbecoming
نامناسب
-
unbeseeming
نامحرم
-
unfit
نامناسب