word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
او تنها کسی بود که تمام جزئیات مخفیانه توافق را درک کرد.
-
این استدلال ممکن است برای کسانی که از نزدیک درگیر دنیای مالی نیستند، محرمانه به نظر برسد.
-
آنها سخت کار کردند تا قوانین مخفیانه نیویورک را برای حضور در برگه های رای ریاست جمهوری مذاکره کنند.
synonyms - مترادف
-
mysterious
اسرار امیز
-
cryptic
مرموز
-
inscrutable
غیر قابل درک
-
obscure
مبهم
-
enigmatic
معمایی
-
ambiguous
مبهم
-
impenetrable
غیر قابل نفوذ
-
incomprehensible
غیر قابل درک
-
recondite
تجدید قوا
-
abstruse
افتضاح
-
unfathomable
غیر قابل درک
-
عمیق
-
elliptical
بیضوی
-
equivocal
مبهم
-
mystic
عارف