word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
مقتول با ضربات مکرر به سر و بدن مورد حمله قرار گرفته بود.
-
او هنگام خروج از دادگاه با توهین و توهین مورد حمله قرار گرفت.
-
مورد هجوم شک ها/ترس ها/مشکلات قرار گرفتن
synonyms - مترادف
-
attacked
حمله کرد
-
assaulted
مورد حمله قرار گرفت
-
beset
گرفتار
-
charged
متهم
-
rushed
عجله کرد
-
stormed
طوفان کرد
-
belaboredUS
belaboredUS
-
belabouredUK
belabouredUK
-
accosted
متعارف شده است
-
besieged
محاصره شده است
-
turned on
روشن شد
-
invaded
حمله کرد
-
raided
یورش برد
-
struck
رخ داد
-
stricken
زده