word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
نامه باید در پست به بیراهه رفته باشد.
-
I was led astray by an out-of-date map.
من توسط یک نقشه قدیمی به بیراهه کشیده شدم.
-
Her parents worried that she might be led astray (= encouraged to behave badly) by her unsuitable friends.
پدر و مادرش نگران بودند که او توسط دوستان نامناسبش گمراه شود (= تشویق به رفتار بد).
-
منطقه ما به بیراهه کشیده شد. و در نتیجه. منابع ارزشمندی را هدر دادیم