word - لغت

asylum || پناهندگی

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

/əˈsaɪləm/

UK :

/əˈsaɪləm/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [asylum] در گوگل

description - توضیح


  • حمایتی که توسط دولت به کسی داده می شود زیرا از جنگ یا مشکلات سیاسی در کشور خود فرار کرده است


  • یک بیمارستان روانی


  • حفاظت یا ایمنی، به ویژه آنچه توسط دولت به افرادی داده می شود که برای امنیت خود یا به دلیل جنگ مجبور به ترک کشورهای خود شده اند.


  • بیمارستانی برای افراد مبتلا به بیماری های روانی


  • حفاظت یا ایمنی، یا یک مکان محافظت شده و امن، به ویژه. به کسی که به دلایل سیاسی کشور یا مکانی را ترک کرده است


  • یک بیمارستان روانی، یا هر موسسه دیگری که به افراد فقیر یا رنج دیده سرپناه و کمک های دیگری ارائه می دهد

  • She thinks of the Periodicals room as an asylum for homesick aliens.


    او اتاق نشریات دوره ای را پناهگاهی برای بیگانگان دلتنگ می داند.


  • آیا ما آن را به عنوان زمینه ای برای پناهندگی می شناسیم؟

  • Cubans who reach the U.S. are usually granted asylum.


    کوبایی هایی که به ایالات متحده می رسند معمولاً پناهندگی می گیرند.

  • About 17,500 people were granted asylum, out of 154,000 asylum applications filed.


    حدود 17500 نفر از 154000 درخواست پناهندگی ثبت شده پناهندگی گرفتند.

  • She was almost a whole world to him a country that had offered asylum.


    او برای او تقریباً یک دنیا بود، کشوری که پیشنهاد پناهندگی داده بود.

  • They have sought political asylum in the United States.


    آنها از ایالات متحده درخواست پناهندگی سیاسی کرده اند.

  • Gypsies from Eastern Europe have sought asylum in Britain.


    کولی های اروپای شرقی از بریتانیا درخواست پناهندگی کرده اند.

  • In May after months of bickering, parliament amended the asylum law.


    در ماه مه، پس از ماه ها مشاجره، پارلمان قانون پناهندگی را اصلاح کرد.

  • It had apparently been hoped that the numbers of long-term patients suffering from dementia would diminish with the rundown of the asylums.


    ظاهراً امیدوار بود که تعداد بیمارانی که درازمدت از زوال عقل رنج می‌برند، با فرسودگی آسایشگاه‌ها کاهش یابد.

  • The government described them as economic refugees who have no legal claim to asylum.


    دولت آنها را پناهندگان اقتصادی توصیف کرد که هیچ ادعای قانونی برای پناهندگی ندارند.

  • The Victorian asylum movement was successful largely because of a unanimity of views on the subject by most men of influence.


    جنبش پناهندگی ویکتوریا عمدتاً به دلیل وحدت نظر در مورد این موضوع توسط اکثر افراد صاحب نفوذ موفقیت آمیز بود.

example - مثال

  • to seek/apply for/be granted asylum


    درخواست / درخواست / درخواست پناهندگی

  • There was a nationwide debate on whether the asylum laws should be changed.


    یک بحث سراسری در مورد اینکه آیا قوانین پناهندگی باید تغییر کند یا خیر وجود داشت.

  • She fled the country and is now seeking asylum in Sweden.


    او از کشور فرار کرد و اکنون به دنبال پناهندگی در سوئد است.

  • They applied for asylum after being tortured in their own country.


    آنها پس از شکنجه در کشور خود درخواست پناهندگی دادند.

  • She was granted political asylum by Canada in 2013.


    وی در سال 2013 از سوی کانادا پناهندگی سیاسی دریافت کرد.

  • Over 400 people have been refused asylum.


    بیش از 400 نفر از پناهندگی رد شده اند.

  • Those fleeing from the war have the right to asylum.


    کسانی که از جنگ فرار می کنند حق پناهندگی دارند.

  • to seek/apply for political asylum


    برای درخواست / درخواست پناهندگی سیاسی

  • a lunatic asylum


    یک دیوانه خانه

  • The refugees have asked for political asylum.


    پناهجویان درخواست پناهندگی سیاسی کرده اند.

  • He was committed to an insane asylum in 1899.


    او در سال 1899 به یک دیوانگاه متعهد شد.

synonyms - مترادف

  • refuge


    پناه

  • haven


    پناهگاه

  • sanctuary


    جایگاه مقدس


  • حفاظت


  • عقب نشینی

  • retreat


    ایمنی


  • امنیت


  • سوراخ پیچ

  • sanctum


    بندر UK

  • bolt-hole


    مخفیگاه

  • harbourUK


    مصونیت

  • hideaway


    لانه

  • immunity


    ثبات

  • den


    بندر آمریکا

  • fastness


    واحه

  • harborUS


    حفظ

  • harborage


    روباه

  • hideout


    پناهگاه امن

  • oasis


    خانه ی امن


  • نگهداری ایمن

  • foxhole


    پوشش

  • safe haven


    سوراخ


  • بندر

  • safe keeping


    جایی برای مخفی شدن


  • برج عاج


  • بندر در طوفان


  • محل ایمنی

  • hiding place


  • ivory tower




antonyms - متضاد


  • خطر

  • peril


    به خطر افتادن

  • endangerment


    به خطر انداختن

  • imperilment


    مشکل


  • پریشانی

  • jeopardy


    بی ثباتی

  • distress


    قرار گرفتن در معرض بیماری

  • precariousness


    تهدید


  • آسیب پذیری


  • ناامنی


  • vulnerability


  • insecurity


  • hazard