word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
protection given to someone by a government because they have escaped from fighting or political trouble in their own country
حمایتی که توسط دولت به کسی داده می شود زیرا از جنگ یا مشکلات سیاسی در کشور خود فرار کرده است
-
یک بیمارستان روانی
-
protection or safety especially that given by a government to people who have been forced to leave their own countries for their safety or because of war
حفاظت یا ایمنی، به ویژه آنچه توسط دولت به افرادی داده می شود که برای امنیت خود یا به دلیل جنگ مجبور به ترک کشورهای خود شده اند.
-
بیمارستانی برای افراد مبتلا به بیماری های روانی
-
protection or safety or a protected and safe place given esp. to someone who has left a country or place for political reasons
حفاظت یا ایمنی، یا یک مکان محافظت شده و امن، به ویژه. به کسی که به دلایل سیاسی کشور یا مکانی را ترک کرده است
-
a mental hospital or any other institution giving shelter and other help to poor or suffering people
یک بیمارستان روانی، یا هر موسسه دیگری که به افراد فقیر یا رنج دیده سرپناه و کمک های دیگری ارائه می دهد
-
او اتاق نشریات دوره ای را پناهگاهی برای بیگانگان دلتنگ می داند.
-
آیا ما آن را به عنوان زمینه ای برای پناهندگی می شناسیم؟
-
کوبایی هایی که به ایالات متحده می رسند معمولاً پناهندگی می گیرند.
-
حدود 17500 نفر از 154000 درخواست پناهندگی ثبت شده پناهندگی گرفتند.
-
او برای او تقریباً یک دنیا بود، کشوری که پیشنهاد پناهندگی داده بود.
-
آنها از ایالات متحده درخواست پناهندگی سیاسی کرده اند.
-
کولی های اروپای شرقی از بریتانیا درخواست پناهندگی کرده اند.
-
در ماه مه، پس از ماه ها مشاجره، پارلمان قانون پناهندگی را اصلاح کرد.
-
It had apparently been hoped that the numbers of long-term patients suffering from dementia would diminish with the rundown of the asylums.
ظاهراً امیدوار بود که تعداد بیمارانی که درازمدت از زوال عقل رنج میبرند، با فرسودگی آسایشگاهها کاهش یابد.
-
دولت آنها را پناهندگان اقتصادی توصیف کرد که هیچ ادعای قانونی برای پناهندگی ندارند.
-
The Victorian asylum movement was successful largely because of a unanimity of views on the subject by most men of influence.
جنبش پناهندگی ویکتوریا عمدتاً به دلیل وحدت نظر در مورد این موضوع توسط اکثر افراد صاحب نفوذ موفقیت آمیز بود.
example - مثال
-
to seek/apply for/be granted asylum
درخواست / درخواست / درخواست پناهندگی
-
یک بحث سراسری در مورد اینکه آیا قوانین پناهندگی باید تغییر کند یا خیر وجود داشت.
-
او از کشور فرار کرد و اکنون به دنبال پناهندگی در سوئد است.
-
آنها پس از شکنجه در کشور خود درخواست پناهندگی دادند.
-
وی در سال 2013 از سوی کانادا پناهندگی سیاسی دریافت کرد.
-
بیش از 400 نفر از پناهندگی رد شده اند.
-
کسانی که از جنگ فرار می کنند حق پناهندگی دارند.
-
برای درخواست / درخواست پناهندگی سیاسی
-
a lunatic asylum
یک دیوانه خانه
-
پناهجویان درخواست پناهندگی سیاسی کرده اند.
-
او در سال 1899 به یک دیوانگاه متعهد شد.
synonyms - مترادف
-
refuge
پناه
-
haven
پناهگاه
-
sanctuary
جایگاه مقدس
-
حفاظت
-
عقب نشینی
-
retreat
ایمنی
-
امنیت
-
سوراخ پیچ
-
sanctum
بندر UK
-
bolt-hole
مخفیگاه
-
harbourUK
مصونیت
-
hideaway
لانه
-
immunity
ثبات
-
den
بندر آمریکا
-
fastness
واحه
-
harborUS
حفظ
-
harborage
روباه
-
hideout
پناهگاه امن
-
oasis
خانه ی امن
-
نگهداری ایمن
-
foxhole
پوشش
-
safe haven
سوراخ
-
بندر
-
safe keeping
جایی برای مخفی شدن
-
برج عاج
-
بندر در طوفان
-
محل ایمنی
-
hiding place
-
ivory tower
-
-