word - لغت

audits || ممیزی ها

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

ˈɔː.dɪt

UK :

ˈɑː.dɪt

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [audits] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • As a senior citizen he is allowed to audit university classes.


    او به عنوان یک شهروند سالمند مجاز به ممیزی کلاس های دانشگاه است.

  • The company has an audit at the end of each financial year.


    شرکت در پایان هر سال مالی حسابرسی دارد.


  • آژانس تحت ممیزی های مالی منظم قرار دارد.

  • I audited some of her seminars.


    من برخی از سمینارهای او را ممیزی کردم.

  • A full audit is performed each year by a district auditor.


    حسابرسی کامل هر سال توسط حسابرس منطقه انجام می شود.

  • We conducted an audit of the accounts for the year 2009/10.


    ما حسابرسی از حساب های سال 2009/10 انجام دادیم.

  • Companies must issue a statutory audit report.


    شرکت ها باید گزارش حسابرسی قانونی را صادر کنند.

  • Members of the audit committee must be independent.


    اعضای کمیته حسابرسی باید مستقل باشند.

  • We conduct an annual audit to ensure that we comply with standards.


    ما یک ممیزی سالانه انجام می دهیم تا اطمینان حاصل کنیم که با استانداردها مطابقت داریم.

  • Departments must carry out an internal quality audit.


    ادارات باید ممیزی کیفیت داخلی را انجام دهند.

  • Managers should undertake an audit of staff performance.


    مدیران باید حسابرسی عملکرد کارکنان را انجام دهند.

  • an independent audit of needs and facilities


    ممیزی مستقل از نیازها و امکانات

  • The whole process is subject to audit and inspection.


    کل فرآیند منوط به ممیزی و بازرسی است.

  • The accounts are audited annually.


    حساب ها سالانه حسابرسی می شوند.

  • They had the books audited by a qualified accountant.


    آنها کتابها را توسط یک حسابدار واجد شرایط حسابرسی کردند.

  • Our operations are regularly audited.


    عملیات ما به طور مرتب ممیزی می شود.

  • Our quality system is independently audited by an approved certification body.


    سیستم کیفیت ما به طور مستقل توسط یک نهاد گواهی تایید شده ممیزی می شود.

synonyms - مترادف

  • examinations


    معاینات

  • inspection


    بازرسی

  • reviews


    بررسی ها

  • scrutiny


    بررسی موشکافانه

  • surveys


    نظرسنجی ها

  • checks


    چک ها


  • تحلیل و بررسی


  • تحقیق و بررسی


  • مطالعه

  • scans


    اسکن می کند

  • checkups


    چکاپ ها

  • probes


    کاوشگرها

  • assessments


    ارزیابی ها

  • views


    دیدگاه ها


  • ارزیابی

  • appraisals


    جستجوها

  • perusal


    تشریح

  • searches


    نظارت

  • dissection


    سرپرستی

  • vettings


    موجودی ها

  • checkings


    گزارش ها

  • surveillance


    موازنه ها

  • supervision


    تایید

  • superintendence


    انبارداری

  • inventories


    رفتن

  • reports


    نگاه می کند - می بیند

  • balancings


  • verification


  • stocktaking


  • going-overs


  • look-sees


antonyms - متضاد

  • ignores


    نادیده می گیرد

  • neglects


    غفلت می کند