word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
گروهی از نوازندگان که با هم موسیقی مدرن می نوازند
-
گروهی از مردان یا زنان جوان که با هم آهنگ های محبوب را اجرا می کنند و به صورت گروهی می رقصند
-
a thin flat piece of cloth elastic metal or other material put around something or a long narrow piece of colour light etc. that is different from what surrounds it
یک تکه پارچه نازک و مسطح، الاستیک، فلز یا مواد دیگری که دور چیزی قرار داده شده است، یا یک تکه رنگی بلند و باریک، سبک و غیره که با آنچه اطراف آن را احاطه کرده است متفاوت است.
-
a particular range of values numbers etc.
محدوده خاصی از مقادیر، اعداد و غیره
-
a group of people who share the same interests or beliefs or who have joined together for a special purpose
گروهی از افرادی که علایق یا عقاید یکسانی دارند یا برای هدفی خاص به یکدیگر پیوسته اند
-
a group of indigenous North American people usually a group who are related to each other and who form part of a larger tribe
گروهی از مردم بومی آمریکای شمالی، معمولاً گروهی که با یکدیگر خویشاوند هستند و بخشی از یک قبیله بزرگتر را تشکیل می دهند.
-
گروهی که یک واحد دولتی برای مردم ملل اول کانادا است
-
بند انداختن روی چیزی مخصوصاً یک حیوان
-
گروهی از نوازندگان که با هم موسیقی می نوازند، به ویژه. موسیقی محبوب
-
گروهی از افرادی که برای هدفی خاص به یکدیگر پیوسته اند یا گروهی از حیوانات
-
a thin flat strip of a material put around something to fasten or strengthen it or a strip of color light etc. that is different from its surrounding area
نوار نازک و مسطحی از موادی که دور چیزی قرار می گیرد تا آن را محکم یا محکم کند، یا نواری از رنگ، نور و غیره که با اطراف آن متفاوت است.
-
محدوده ای از مقادیر یا مقادیر در محدوده های بالا و پایین ثابت
example - مثال
-
یک گروه جاز/راک
-
بیتلز احتمالاً مشهورترین گروه در جهان بود.
-
او نام خود را در گروه پسرانه Boyzone دهه 90 ثبت کرد، قبل از اینکه به یک حرفه انفرادی بسیار موفق ادامه دهد.
-
یک مچ بند
-
یک نوار ابریشمی قرمز
-
نوار باریکی از چمن، گلخانه را از باغ سبزی جدا می کرد.
-
این طرح برای جوانان در گروه سنی 15 تا 20 سال طراحی شده است.
-
رئیس جمهور سابق هنوز گروه کوچکی از حامیان دارد.
-
یک گروه مدافع گروه های بومی می گوید بسیاری از زبان های بومی با انقراض قریب الوقوع روبرو هستند.
-
در اواخر دهه 1880، پنج گروه موسیقی هندی در کنار رودخانه سن لوئیس ری زندگی می کردند.
-
او یکی از اعضای شورای قبیله ای گروه Cold Lake First Nations است.
-
هر اولین ملت معمولاً توسط یک شورای گروه نمایش داده می شود.
-
پرندگان را بند انداختیم (= دور پاهایشان باند زدیم) تا بعداً آنها را شناسایی کنیم.
-
یک گروه راهپیمایی/نظامی
-
گروهی از قانون شکنان
-
نوار نقره ای ساعت مچی او حلقه ای سبز رنگ روی مچ دستش باقی گذاشت.
-
اکثر کارمندان ما در گروه سنی پایین هستند.
-
دولت مایل است باند مالیاتی 20p را گسترش دهد تا اکثر مالیات دهندگان را شامل شود.
-
در چه گروه حقوقی هستید؟
synonyms - مترادف
-
suspenders
آویزها
-
braces
بریس ها
-
garters
بند بند
-
shoulder straps
تسمه های شانه ای
antonyms - متضاد
-
disjoins
جدا می شود
-
disperses
پراکنده می کند
-
divides
تقسیم می کند
-
parts
قطعات
-
separates
جدا می کند
-
splits up
به کارها پایان می دهد
-
splits
Warning: Undefined array key 6 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
ends things
Warning: Undefined array key 7 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589