word - لغت

basketball || بسکتبال

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˈbɑː.skɪt.bɔːl

UK :

ˈbæs.kət.bɑːl

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [basketball] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [basketball] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [basketball] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [basketball] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [basketball] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • balls


    توپ ها

  • hoops


    حلقه ها

  • team sports


    ورزش های تیمی

  • baskets


    سبدها

  • netballs


    توپ های شبکه

  • ball games


    بازیهای با توپ

  • baseballs


    توپ های بیس بال

  • crickets


    جیرجیرک

  • footballs


    فوتبال

  • hockeys


    هاکی

  • rounders


    گرد کننده ها

  • rugbies


    راگبی


  • فوتبال

  • sports


    ورزش ها

  • tennises


    تنیس می کند

antonyms - متضاد