word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
یک تکه چوب با شکل خاص که برای ضربه زدن به توپ در برخی بازی ها استفاده می شود.
-
حیوان کوچکی مانند موش با بال که در شب پرواز می کند
-
تا چندین بار چشمان خود را سریع باز و بسته کنید. به خصوص برای جلب توجه یا تحسین.
-
تلاش برای ضربه زدن به توپ با چوب.
-
یک چوب با شکل خاص از چوب یا فلز. برای ضربه زدن به توپ استفاده می شود. در بیسبال
-
یک کوچک. حیوان پرنده با گوش های بزرگ و بال های پوستی
-
استفاده از چوب برای ضربه زدن به توپ مخصوصا در بیسبال
-
اگر به چیزی خفاش می کنید به آرامی به آن ضربه زدی
-
تا چندین بار چشمان خود را سریع باز و بسته کنید. مخصوصا برای جلب توجه یا تحسین
example - مثال
-
آنها با چوب بیسبال بالای سر او شکستند.
-
او به من نشان داد که چگونه خفاش را نگه دارم.
-
خفاش را بالاتر بچرخانید.
-
من تصادفاً با خفاش به او ضربه زدم.
-
کل تیم خفاش را امضا کرده بودند.
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
balanced
متعادل
-
sane
عاقل
-
صدا
-
uncrazy
غیر دیوانه
-
compos mentis
compos mentes
-
rational
گویا
-
پایدار
-
معقول
-
lucid
شفاف
-
طبیعی
-
intelligent
باهوش
-
logical
منطقی
-
calm
آرام
-
levelheaded
همسطح
-
clear-headed
روشن سر