word - لغت

bated || ضربه زده

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

ˈbeɪ.tɪd

UK :

ˈbeɪ.t̬ɪd

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [bated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bated] در گوگل

description - توضیح

  • in an anxious (= worried and nervous) or excited way.


    به صورت مضطرب (= نگران و عصبی) یا هیجان زده.

example - مثال

synonyms - مترادف

  • ebbed


    فرو ریختن

  • lessened


    کاهش یافته است

  • waned


    کمرنگ شد

  • abated


    کاهش یافت

  • moderated


    تعدیل شد

  • slackened


    سست شده

  • lapsed


    از بین رفته است

  • eased


    تسهیل شد

  • checked


    بررسی شد

  • curbed


    مهار شده است

  • restrained


    مهار شده


  • رها کردن

  • fell off


    افتاد

  • fallen off


    سقوط کرده

  • slacked off


    سست شده

antonyms - متضاد

  • harsh


    خشن


  • شدید، قوی


  • تیز


  • قوی

  • vivid


    واضح

  • burning


    سوزش

  • concentrated


    متمرکز شده است


  • پر شده


  • روشن


  • سخت


  • درخشان

  • striking


    قابل توجه، برجسته، موثر

  • vibrant


    پر جنب و جوش

  • shining


    درخشان

  • blazing


    شعله ور