word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
یک تکه چوب با شکل خاص که برای ضربه زدن به توپ در برخی بازی ها استفاده می شود
-
حیوان کوچکی مانند موش با بال که در شب پرواز می کند
-
ضربه زدن یا تلاش برای ضربه زدن به توپ یا جسم دیگر با چوب
-
ضربه زدن یا تلاش برای ضربه زدن به چیزی کوچک و حرکت دادن آن، معمولاً با دست
-
چندین بار چشمان خود را به سرعت باز و بسته کنید، به خصوص برای جلب توجه یا تحسین
-
چوبی با شکل خاص از چوب یا فلز که برای ضربه زدن به توپ استفاده می شود. در بیسبال
-
یک حیوان کوچک پرنده با گوش های بزرگ و بال های پوستی
-
استفاده از چوب برای ضربه زدن به توپ، به ویژه. در بیسبال
-
اگر به چیزی ضربه بزنید، آن را به آرامی می زنید
-
برای باز و بسته کردن سریع چشمان خود چندین بار، به ویژه. برای جلب توجه یا تحسین
example - مثال
-
چوب بیسبال / کریکت / راندر / چوب تنیس روی میز
-
او توپ را به هوا زد.
-
آنها با خروس شاتل را بین خود به عقب و جلو زدند.
-
جونز اولین کسی خواهد بود که خفاش می کند.
-
We were constantly batting flies off the food.
ما دائماً مگس ها را از روی غذا می زدیم.
-
فنجان قهوه اش را مچاله کرد و آن را روی میز کوبید.
-
گربه با تنبلی به توپ پشمی ضربه می زد.
-
لبخندی زد و مژه هایش را به او زد.
synonyms - مترادف
-
demented
زوال عقل
-
دیوانه
-
دیوانه شده
-
crazed
آشفته
-
deranged
نامتعادل
-
unbalanced
از تعادل خارج شده
-
unhinged
دفت
-
daft
روان پریش
-
maniacal
حواس پرت
-
psychotic
مجنون
-
wacky
باتی
-
insane
فاخته
-
lunatic
گاگا
-
batty
لوکو
-
cuckoo
غمگین
-
gaga
ذهنی
-
loco
آجیل
-
loony
روانی
-
پیچ دار
-
nutty
واکو
-
psycho
چرت و پرت
-
screwy
ملایم
-
wacko
دلخراش
-
whacko
بیمار مغز
-
whacky
خانه حشرات
-
balmy
قابل تایید
-
bonkers
مغز ترک خورده
-
brainsick
-
bughouse
-
certifiable
-
crackbrained
antonyms - متضاد
-
balanced
متعادل
-
sane
عاقل
-
صدا
-
uncrazy
غیر دیوانه
-
compos mentis
compos mentes
-
rational
گویا
-
پایدار
-
معقول
-
lucid
شفاف
-
طبیعی
-
intelligent
باهوش
-
logical
منطقی
-
calm
آرام
-
levelheaded
همسطح
-
clear-headed
روشن سر
-
sensible
متفکر
-
discerning
مناسب
-
درست
-
سالم
-
خوب
-
well-balanced
ثابت
-
منسجم
-
جمع آوری شده
-
coherent
درست فکر
-
collected
هوشمندانه
-
right-minded
همه وجود دارد
-
از نظر ذهنی سالم
-
سر روشن
-
mentally sound
از ذهن سالم
-
clearheaded
-