word - لغت

batten || چاقو زدن

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˈbæt.ən

UK :

ˈbæt̬.ən

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [batten] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [batten] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [batten] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [batten] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [batten] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • fasten


    بستن


  • ثابت


  • امن است

  • bolt


    پیچ


  • بستن


  • زنجیر


  • قفل کردن

  • seal


    مهر

  • clamp


    گیره

  • clasp


    گیره

  • rivet


    پرچ

  • tighten


    سفت کردن

  • lash


    مژه

  • tether


    متصل کردن


  • بستن

antonyms - متضاد


  • شل

  • loosen


    شل کردن


  • از دست دادن


  • باز کن

  • unfasten


    باز کردن

  • unfix


    رفع مشکل

  • untie


    باز کردن


  • رها کردن

  • detach


    جدا کردن


  • برداشتن

  • undo


    لغو کردن

  • unhook


    باز کردن قلاب

  • disconnect


    قطع شدن


  • جداگانه، مجزا

  • disjoin


    جدا شدن