word - لغت

bawdy || بداخلاق

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

ˈbɔː.di

UK :

ˈbɑː.di

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [bawdy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bawdy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bawdy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bawdy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bawdy] در گوگل

description - توضیح

  • containing humorous remarks about sex.


    حاوی اظهارات طنز آمیز در مورد رابطه جنسی.

example - مثال

synonyms - مترادف

  • raciest


    نژادپرستانه ترین

  • coarsest


    درشت ترین

  • filthiest


    کثیف ترین

  • rudest


    بی ادب ترین

  • vulgarest


    مبتذل ترین

  • obscenest


    زشت ترین

  • raunchiest


    بدجنس ترین

  • smuttiest


    گنده ترین

  • broadest


    گسترده ترین

  • earthiest


    زمینی ترین

  • naughtiest


    شیطون ترین

  • lewdest


    زشت ترین

  • spiciest


    تند ترین

  • grossest


    درشت ترین

  • crudest


    خام ترین

antonyms - متضاد

  • cleanest


    تمیزترین

  • wholesomest


    سالم ترین

  • chastest


    عفیف ترین


  • بهترین

  • seemliest


    به نظر می رسد

  • nicest


    زیباترین

  • purest


    خالص ترین

  • most decent


    شایسته ترین


  • بی گناه ترین


  • متواضع ترین


  • اخلاقی ترین

  • most respectable


    قابل احترام ترین

  • most undefiled


    بی آلایش ترین

  • most upright


    راست ترین

  • most virtuous


    با فضیلت ترین