word - لغت

beachfront || ساحل

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˈbiːtʃ.frʌnt

UK :

ˈbiːtʃ.frʌnt

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [beachfront] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beachfront] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beachfront] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beachfront] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beachfront] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • sands


    ماسه ها


  • ساحل دریا

  • strand


    رشته


  • ساحل

  • seashore


    ساحل دریا

  • seaside


    دریا کنار

  • foreshore


    ساحل


  • ساحل

  • seaboard


    ساحل

  • shoreline


    خط ساحلی

  • littoral


    ساحلی

  • waterfront


    اسکله


  • شن

  • plage


    آفت

  • waterside


    کنار آب

antonyms - متضاد