word - لغت

beadle || بیدل

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˈbiː.dəl

UK :

ˈbiː.dəl

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [beadle] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beadle] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beadle] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beadle] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beadle] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • warrant officer


    مسئول خدمات پس از فروش

  • bailiff


    ضابط

  • pursuivant


    تعقیب کننده

  • WO


    WO

  • constable


    پاسبان


  • عامل


  • عامل


  • قائم مقام

  • marshall


    مارشال

  • overseer


    ناظر

  • steward


    مباشر

  • sheriff


    کلانتر

  • bobby


    بابی

  • magistrate


    قاضی


  • مدیر املاک

antonyms - متضاد