word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
to accept. tolerate. or endure something. especially something unpleasant.
پذیرفتن. تحمل كردن. یا چیزی را تحمل کند به خصوص چیزی ناخوشایند
-
بیش از حد ناخوشایند یا ترسناک بودن که نمی توان به آن فکر کرد.
-
داشتن یا ادامه داشتن چیزی
-
نگه داشتن یا حمایت از چیزی
-
برای به دنیا آوردن جوان یا (از درخت یا گیاه) برای دادن یا تولید میوه یا گل.
-
حمل و جابجایی چیزی به مکانی
-
برای تغییر جهت کمی به طوری که شما در جهت خاصی می روید.
-
اینکه بگوییم از تجربه خودت می دانی که اتفاقی افتاده یا درست است.
-
اگر چیزی گواه یک واقعیت باشد. ثابت می کند که درست است.
-
دروغ گفتن
-
a large. strong wild mammal with a thick fur coat that lives especially in colder parts of Europe. Asia. and North America.
بزرگ پستاندار وحشی قوی با پوشش خز ضخیم که به ویژه در مناطق سردتر اروپا زندگی می کند. آسیا. و آمریکای شمالی
-
یک همجنسباز مسنتر که جثه بزرگی دارد و موهای زیادی روی بدنش دارد
-
a person who sells shares when prices are expected to fall. in order to make a profit by buying them back again at a lower price
شخصی که در زمانی که انتظار می رود قیمت ها کاهش یابد، سهام را می فروشد. به منظور کسب سود با خرید مجدد آنها با قیمت پایین تر
-
بزرگ پستاندار قوی با خز ضخیم که به طور خاص زندگی می کند. در مناطق سردتر جهان
-
حمل یا آوردن چیزی
-
نگه داشتن یا حمایت از چیزی
-
پذیرفتن چیزی دردناک یا ناخوشایند با قاطعیت و قدرت.
-
به عنوان یک کیفیت یا ویژگی داشته باشد.
-
(از پستانداران) بچه زاییدن. یا درخت یا گیاهی برای دادن یا تولید میوه یا گل.
-
برای سفر یا حرکت در جهت ذکر شده.
-
someone who expects prices on a financial market to go down and sells their shares. etc. hoping to buy them back in the future at a lower price.
کسی که انتظار دارد قیمت ها در بازار مالی کاهش یابد و سهام خود را بفروشد. و غیره به امید خرید مجدد آنها در آینده با قیمت کمتر.
example - مثال
-
من نمی توانم این رطوبت خفه کننده را تحمل کنم.
-
من نمی توانم تحمل کنم که کسی شروع به کوبیدن دیدگاه های خود در گلوی شما کند.
-
طاقت دیدن تلف شدن غذاهای خوب را ندارم. گفت مارتا.
-
مادرم نمیتوانست ضایعات را تحمل کند - او همیشه ما را مجبور میکرد همه چیز را که در بشقابهایمان بود بخوریم.
-
دستم را روی چشمانم گذاشتم چون طاقت تماشا را نداشتم.
-
جوایز متعدد بر روی دیوارها شاهد موفقیت بزرگ اوست.
-
من از او بدخواهی نمی کنم.
-
شباهت کمی به خواهرم دارد.
-
این انفجار همه نشانه های یک حمله تروریستی را دارد.
-
این کتاب چندین شباهت قابل توجه به کتاب پرفروش سال گذشته دارد.
-
ما انواع و اندازه های خرس عروسکی را می فروشیم.
-
امیلی خرس عروسکیاش را محکم روی سینهاش بغل کرد.
-
او یک خرس عروسکی پیر ژولیده داشت که نامش آگوستوس بود.
-
خرس های قطبی در قطب شمال زندگی می کنند.
-
تصاویر حیوانات هیولایی را با بدن هایی مانند خرس و سرهایی مانند ببر نشان می دهند.
-
When talking about mammals. use the past participle spelling born to talk about a person or animal’s birth. and the spelling borne to talk about a mother giving birth to a child: She had borne four boys.
وقتی در مورد پستانداران صحبت می شود. از املای فعل ماضی متولد شده برای صحبت در مورد تولد یک شخص یا حیوان استفاده کنید. و هجی که در مورد مادری که فرزندی به دنیا می آورد: چهار پسر به دنیا آورده بود.