word - لغت

beard || ریش

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

bɪəd

UK :

bɪrd

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [beard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beard] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • stubble


    کلش

  • goatees


    بزها

  • imperials


    امپراتوری ها

  • Vandykes


    وندایکس

  • beavers


    Beavers

  • facial hair


    موی صورت

  • mustachesUS


    سبیل ایالات متحده

  • moustachesUK


    سبیل انگلستان

  • brushes


    برس ها

  • bush


    بوته

  • designer stubble


    کلش طراح

  • fuzz


    فاز

  • side whiskers


    سبیل های کناری


  • مو


  • رشد

antonyms - متضاد

  • dodges


    طفره می رود

  • ducks


    اردک ها

  • funks


    فانک ها

  • shirks


    شرک می کند

  • sidesteps


    دور زدن

  • hides


    پنهان می کند

  • evades


    طفره می رود

  • avoids


    اجتناب می کند

  • wriggles out of


    می پیچد از


  • فرار می کند از


  • از


  • پلیس از


  • اردک از

  • baulks at


    بالک در

  • recoils from


    پس می زند از