word - لغت

beat up || کتک زدن

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

biːt ˈʌp

UK :

biːt̬ ˈʌp

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [beat up] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beat up] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beat up] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beat up] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beat up] در گوگل

description - توضیح

  • (of things) in bad condition.


    (از چیزها) در وضعیت بد.

  • damaged and in bad condition.


    آسیب دیده و در شرایط بد

example - مثال

synonyms - مترادف

  • dilapidated


    فرسوده

  • decrepit


    فرسوده

  • battered


    کتک خورده

  • dumpy


    آشغال

  • shabby


    کهنه

  • tattered


    پاره پاره شده

  • mangy


    جراحتی


  • منظور داشتن


  • قدیمی

  • seedy


    دانه دار

  • tatterdemalion


    پاره شدن

  • tatty


    نازک

  • tumbledown


    سقوط

  • grungy


    گرانی

  • miserable


    بدبخت

antonyms - متضاد

  • presentable


    قابل ارائه

  • fashionable


    مد روز

  • classy


    درجه یک

  • elegant


    ظریف

  • high-class


    طبقه بالا

  • high-toned


    با تن بالا

  • posh


    شیک

  • ritzy


    ریتزی


  • هوشمندانه

  • swanky


    شیک

  • swish


    سوئیچ کردن

  • top-drawer


    بالا کشو

  • up-market


    بازار بالا


  • تمیز


  • خوب