word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
شکست دادن یا بهتر از.
-
بهتر یا لذت بخش تر از فعالیت یا تجربه دیگری باشد.
-
شکست دادن چیزی که قرار است اتفاق بیفتد به این معنی است که قبل از وقوع آن چیزی اقدام کنید.
-
انجام کاری قبل از اینکه شخص دیگری آن را انجام دهد.
-
زدن مکرر
-
to form a path in an area where long grass or bushes grow closely together. by hitting the plants with your hands or an object. or by stepping on them.
برای ایجاد یک مسیر در منطقه ای که علف های بلند یا بوته ها نزدیک به هم رشد می کنند. با ضربه زدن به گیاهان با دست یا یک شی. یا با پا گذاشتن روی آنها.
-
مخلوط کردن مکرر چیزی با استفاده از ظرفی مانند قاشق یا لیسک.
-
(باعث) کردن یک حرکت یا صدای منظم.
-
برای ایجاد یک صدا یا حرکت منظم به موسیقی
-
extremely tired.
فوق العاده خسته
-
یک حرکت یا صدای منظم به خصوص آن چیزی که توسط قلب شما ساخته شده است.
-
در موسیقی یک تاکید منظم یا جایی در موسیقی که چنین تاکیدی انتظار می رود.
-
منطقه ای که کسی برای آن مانند یک افسر پلیس. مسئولیت را به عنوان بخشی از کار خود دارند.
-
A police officer who is on/walking the beat is on duty. walking around rather than driving in a police car.
افسر پلیسی که در حال حرکت است در حال انجام وظیفه است. راه رفتن به جای رانندگی در ماشین پلیس.
-
یک لحظه مهم رویداد. یا موضوع در داستان فیلم و غیره..
-
برای شکست دادن یک رقیب یا انجام دادن یا بهتر بودن از کسی یا چیزی.
-
To beat something that is going to happen is to take action that will prevent it from having an effect on you.
شکست دادن چیزی که قرار است اتفاق بیفتد، انجام کاری است که از تأثیر آن بر شما جلوگیری می کند.
-
زدن مکرر
-
برای مخلوط کردن غذا با حرکت دایره ای سریع.
-
برای ایجاد یک صدا یا حرکت ریتمیک. یا برای ایجاد چنین صدایی به چیزی با ریتم ضربه بزنند.
-
منطقه ای که کسی برای آن مخصوصا افسر پلیس. به عنوان بخشی از کار مسئولیت دارد.
-
صدای ریتمیک در موسیقی که به طور منظم تکرار می شود.
-
extremely tired.
فوق العاده خسته
-
بهتر از کسی یا چیزی انجام دادن
-
موفق تر از افراد یا شرکت هایی باشید که با آنها رقابت می کنید.
-
مشتاق بودن برای خرید یا گرفتن چیزی از کسی.
-
تصمیم گرفتن برای ادامه دادن کاری که خیلی سخت شده یا ارزش انجام آن را ندارد.
-
برای استفاده از روش هایی که توسط آن شخصی سعی کرده است شما را به نفع خود شکست دهد.
-
دستیابی به چیزی قبل از اینکه شخص دیگری آن را انجام دهد.
-
موفق شدن با وجود داشتن یک نقطه ضعف
-
گفت زمانی که قبول می کنید که نمی توانید مانند دیگران بدون انجام کاری که آنها انجام می دهند موفق باشید.
-
انجام کاری آنقدر خوب که انجام بهتر آن برای دیگران دشوار باشد.
example - مثال
-
پل من را سه بر دو شکست داد.
-
با این محصول جدید ما موقعیت خوبی برای شکست دادن رقبای خود داریم.
-
آنها تیمی سخت برای شکست خواهند بود.
-
The Liberal Democrats may form a pact with Labour to try to beat the Conservatives in the next election.
لیبرال دموکرات ها ممکن است با حزب کارگر پیمانی ببندند تا در انتخابات بعدی محافظه کاران را شکست دهند.
-
او در عرض دو ثانیه از شکستن رکورد جهانی رسید.
-
باران در حالی که با باد تقلا می کرد به صورتش می زد.
-
آنها او را تهدید کرده اند که اگر پول را پس ندهد، او را به ژله می زنند.
-
مردم از تبلیغاتی که زنی را در حال ضرب و شتم شوهرش به تصویر میکشید شوکه شدند.
-
کبودی های او به اظهارات او مبنی بر ضرب و شتم اعتبار بخشید.
-
وقتی خبر کتک خوردن زندانیان را شنیدم حالم بد شد.
-
آنها با صدای طبل رقصیدند.
-
ضرب آهنگ به طرز عجیبی هیپنوتیزم کننده بود.
-
رادیو ماشین با ضرب آهنگ سنگین آهنگ پخش می کرد.
-
هر بار که به من نگاه می کند قلبم تپش می زند.
-
والس ها سه ضربه در داخل/به میله دارند.
-
After a weekend of partying. I`m absolutely beat.
بعد از یک آخر هفته مهمانی من کاملا شکست خورده ام
-
او جهنم های زیادی را پشت سر گذاشته بود و به نظر می رسید که کتک خورده است.
-
آنها با صدای طبل رقصیدند.
-
ضرب آهنگ به طرز عجیبی هیپنوتیزم کننده بود.
-
رادیو ماشین با ضرب آهنگ سنگین آهنگ پخش می کرد.
-
هر بار که به من نگاه می کند قلبم تپش می زند.
-
والس ها سه ضربه در داخل/به میله دارند.
-
همه چیز در مورد معنا بخشیدن به داستان از ضرب به ضرب است. فهمیدن اینکه آیا یک صحنه اضافه می شود یا خیر.
-
The series has yet to progress from its promising debut. reiterating the same plot and character beats.
این سریال هنوز از اولین نویدبخش خود پیشرفت نکرده است. تکرار همان طرح و ضربات شخصیت.
-
The sequences are told sideways; the story beats aren’t as obvious as they usually are. but they do connect up with the larger story.
دنباله ها به پهلو گفته می شود. ضربات داستان به اندازه معمول واضح نیست. اما آنها با داستان بزرگتر ارتباط برقرار می کنند.
-
Sometimes. when they cut the movie together. it doesn`t work. Because the beats of comedy are in the cutting.
گاهی. وقتی فیلم را با هم قطع کردند. این کار نمی کند چون ضربات کمدی در برش است.
-
This week in Washington. for many there is only one story. only one beat: the allegations against the president.
این هفته در واشنگتن برای بسیاری فقط یک داستان وجود دارد. تنها یک ضربه: اتهامات علیه رئیس جمهور.