word - لغت

beautifully || به زیبایی

part of speech - بخش گفتار

adverb || قید

spell - تلفظ

ˈbjuː.tɪ.fəl.i

UK :

ˈbjuː.t̬ə.fəl.i

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [beautifully] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beautifully] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beautifully] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beautifully] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beautifully] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • In Russia. beautifully painted and decorated eggs are offered as gifts.


    در روسیه. تخم مرغ های رنگ شده و تزئین شده به عنوان هدیه ارائه می شود.

  • He played the piano beautifully.


    پیانو را زیبا می نواخت.

  • Rosemary and mint go beautifully with lamb.


    رزماری و نعناع به زیبایی با گوشت بره ست می شوند.

synonyms - مترادف

  • superbly


    فوق العاده

  • wonderfully


    به طرز شگفت انگیزی

  • magnificently


    به طرز باشکوهی

  • gorgeously


    فوق العاده

  • splendidly


    عالی

  • elegantly


    به زیبایی

  • handsomely


    خوش تیپ

  • excellently


    عالی

  • appealingly


    جذاب

  • attractively


    جذاب

  • charmingly


    جذاب

  • delightfully


    لذت بخش

  • exquisitely


    به طرز عالی

  • gracefully


    با ظرافت

  • seductively


    فریبنده

antonyms - متضاد

  • poorly


    ضعیف


  • بد

  • inadequately


    به طور ناکافی

  • incompetently


    ناتوان

  • unsuccessfully


    ناموفق

  • unsatisfactorily


    به طور رضایت بخش

  • deficiently


    به طور ناقص

  • crudely


    خام

  • inexpertly


    به طور غیر کارشناسی

  • defectively


    به صورت معیوب

  • abjectly


    مفتضحانه

  • unacceptably


    غیر قابل قبول

  • imperfectly


    به طور ناقص

  • appallingly


    به طرز وحشتناکی

  • faultily


    به اشتباه