word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
google image
description - توضیح
-
the quality of being pleasing. especially to look at. or someone or something that gives great pleasure. especially when you look at it.
کیفیت خوشایند بودن مخصوصا برای نگاه کردن یا کسی یا چیزی که لذت زیادی می بخشد. مخصوصا وقتی بهش نگاه میکنی
-
کسب و کار جذاب جلوه دادن افراد با استفاده از آرایش درمان ها و غیره..
-
چیزی که نمونه ای عالی در نوع خود است.
-
کیفیتی که چیزی را به ویژه خوب یا جذاب می کند.
-
an attractive quality that gives pleasure to those who experience it or think about it. or a person who has this attractive quality.
کیفیتی جذاب که برای کسانی که آن را تجربه می کنند یا به آن فکر می کنند لذت می بخشد. یا فردی که این ویژگی جذاب را دارد.
-
Beauty can also mean an attractive appearance.
زیبایی می تواند به معنای ظاهر جذاب نیز باشد.
example - مثال
-
با زیبایی و جذابیتش. او مخاطبان فیلم را در همه جا مجذوب خود کرد.
-
زیبایی و گستره صدایش او را از سایر تنورها متمایز می کند.
-
She loved the beauty and fruitfulness of the autumn. when the whole countryside was ablaze with rich golden colours.
او زیبایی و پرباری پاییز را دوست داشت. زمانی که تمام حومه شهر با رنگ های طلایی غنی شعله ور بود.
-
صحنه ای بود با زیبایی وصف ناپذیر.
-
او به فصاحت و زیبایی شهرت داشت.