word - لغت

béchamel || بشامل

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˈbeɪ.ʃə.mel

UK :

beɪ.ʃəˈmel

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [béchamel] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [béchamel] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [béchamel] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [béchamel] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [béchamel] در گوگل

description - توضیح

  • a white sauce. made with butter. flour. and milk


    یک سس سفید ساخته شده با کره ارد. و شیر

example - مثال

synonyms - مترادف

antonyms - متضاد