word - لغت

becoming || تبدیل شدن

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

bɪˈkʌm.ɪŋ

UK :

bɪˈkʌm.ɪŋ

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [becoming] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [becoming] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [becoming] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [becoming] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [becoming] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف


  • مناسب


  • مناسب

  • fitting


    مناسب


  • درست

  • suitable


    مناسب

  • befitting


    برازنده


  • مناسب

  • apt


    apt


  • ملاقات

  • acceptable


    قابل قبول

  • applicable


    مناسب


  • درست

  • felicitous


    مناسب

  • fitted


    نصب شده


  • خوب

antonyms - متضاد

  • improper


    نامناسب

  • inappropriate


    نامناسب

  • unfit


    نامناسب

  • unsuitable


    نامناسب

  • unbecoming


    نامناسب

  • unfitting


    نامناسب

  • unseemly


    نامناسب


  • اشتباه

  • inapplicable


    غیر قابل اجرا

  • inapposite


    نامناسب

  • inapt


    نامناسب

  • incongruous


    ناهمخوان

  • indecent


    ناشایست

  • infelicitous


    بی فایده

  • malapropos


    مالاپروپوس