word - لغت

bedevil || شیطان

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

bɪˈdev.əl

UK :

bɪˈdev.əl

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [bedevil] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bedevil] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bedevil] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bedevil] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bedevil] در گوگل

description - توضیح

  • to confuse. annoy. or cause problems or difficulties for someone or something.


    سردرگم شدن. آزار دادن یا باعث ایجاد مشکلات یا مشکلات برای کسی یا چیزی شود.

example - مثال

synonyms - مترادف

  • confused


    سردرگم

  • dazed


    مات و مبهوت

  • befuddled


    گیج شده

  • bewildered


    گیج شده

  • confounded


    گیج شده

  • stupefied


    مات و مبهوت

  • distracted


    پریشان

  • bemused


    مبهوت

  • addled


    اضافه شده

  • addlepated


    اضافه شده

  • befogged


    مه گرفت

  • dizzy


    سرگیجه

  • dopey


    بی حال

  • muddleheaded


    سردرگم

  • muzzy


    گیج

antonyms - متضاد

  • clearheaded


    سر روشن


  • روشن

  • alert


    هشدار


  • درك كردن

  • oriented


    جهت دار

  • clear-headed


    روشن سر


  • سر راست


  • آگاه

  • unconfused


    گیج نشده


  • ثابت

  • unaffected


    بی تاثیر

  • sober


    هوشیار

  • unsurprised


    غافلگیر نشده


  • خوش شانس

  • blessed


    مبارک