word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
خانه چهار اتاق خواب دارد. پس خیلی بزرگه
-
ما قصد داریم کوچکترین اتاق خواب را به دفتر کار تبدیل کنیم.
-
آنقدر ناراحت بود که در اتاق خوابش بست و حاضر به بیرون آمدن نشد.
-
ما در اتاق خواب کودکان کاغذ دیواری قرار داده ایم تا آن را روشن تر کنیم.
-
بالای درخت با پنجره اتاق خواب او همسطح است.
synonyms - مترادف
-
chambers
اتاق ها
-
boudoirs
بودوار
-
bedchambers
اتاق خواب
-
dorms
خوابگاه ها
-
اتاق
-
cubicles
اتاقک ها
-
dormitories
خوابگاه ها
-
guest rooms
اتاق های مهمان
-
master bedrooms
اتاق خواب های مستر
-
bowers
bowers
-
dressing rooms
اتاق های رختکن
-
frat houses
خانه های فرات
-
residence
محل سکونت
-
halls of residence
سرسراهای اقامت
-
guestrooms
اتاق های مهمان