word - لغت

beeping || بوق زدن

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

biːp

UK :

biːp

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [beeping] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beeping] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beeping] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beeping] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beeping] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • beep-beeping


    بوق بیپ

  • bleeping


    بلیپ کردن

  • honking


    بوق زدن

  • hooting


    شلیک کردن

  • parping


    تمیز کردن

  • peeping


    نیم نگاهی

  • pooping


    مدفوع

  • tooting


    سوارکاری

  • calling


    صدا زدن

  • paging


    صفحه بندی

  • summoning


    احضار کردن


  • هشدار

  • flashing


    چشمک زن

  • sounding


    صدا

  • tracking down


    ردیابی کردن

antonyms - متضاد