word - لغت

beggarly || گدایی

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

ˈbeɡ.ə.li

UK :

ˈbeɡ.ɚ.li

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [beggarly] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beggarly] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beggarly] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beggarly] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beggarly] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • destitute


    بی بضاعت

  • penniless


    بی پول


  • فقیر

  • impoverished


    فقیر شده

  • needy


    نیازمند

  • impecunious


    تهی دست

  • indigent


    بیچاره

  • broke


    شکست

  • penurious


    بیچاره

  • skint


    پوست

  • beggared


    التماس کرد

  • necessitous


    ضروری

  • pauperized


    فقیر شده

  • needful


    مورد نیاز

  • threadbare


    نخ نما

antonyms - متضاد

  • affluent


    فراوان

  • deep-pocketed


    جیب عمیق


  • چربی

  • fat-cat


    چاق گربه

  • flush


    فلاش

  • moneyed


    پول دار

  • monied


    پولی

  • opulent


    مجلل


  • ثروتمند

  • silk-stocking


    جوراب ابریشمی


  • ثروتمند

  • well-heeled


    پاشنه بلند

  • well-off


    ثروتمند

  • well-to-do


    خوش گذران

  • luxurious


    مجلل