word - لغت

beguiling || فریبنده

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

bɪˈɡaɪ.lɪŋ

UK :

bɪˈɡaɪ.lɪŋ

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [beguiling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beguiling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beguiling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beguiling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beguiling] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • cunning


    حیله گری

  • sly


    حیله گر

  • crafty


    حیله گر

  • artful


    هنرمندانه

  • wily


    حیله گر

  • tricky


    روی حیله و تزویر

  • scheming


    نقشه کشی

  • devious


    فریبنده

  • shrewd


    زیرک

  • guileful


    فریبکار

  • foxy


    روباهی

  • designing


    طراحی

  • subtle


    نامحسوس

  • slick


    نرم

  • dodgy


    خجالتی

antonyms - متضاد

  • artless


    بی هنر

  • guileless


    بی تزویر

  • ingenuous


    مبتکر


  • بی گناه

  • undesigning


    بدون طراحی


  • صادقانه

  • naive


    آدم ساده

  • frank


    صریح

  • straightforward


    سرراست


  • ساده


  • باز کن


  • احمق

  • forthright


    صریح

  • unclever


    نادان

  • trustworthy


    قابل اعتماد