word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
در مورد این خوشگل های جوان متراکم ترین جمعیت از همه جمعیت جمع شده بودند.
-
هیچ خوشگلی هرگز لباس هایش را بهتر از اینها مرتب نکرده بود.
-
Philippa was. as heretofore. the belle. looking more than usually lovely in a light gossamer dress of white and pink.
فیلیپا بود. همانطور که تاکنون خوشگل در یک لباس سفید و صورتی روشن، بیش از حد معمول دوست داشتنی به نظر می رسد.
-
The fashionable belles and beauties were not even aware of her existence. being too entirely absorbed in their yearly husband-hunt to think of any one but themselves and their prey.
خوشگل ها و زیبایی های شیک پوش حتی از وجود او بی خبر بودند. بیش از حد غرق در شکار سالانه شوهر خود هستند که به کسی جز خود و طعمه خود فکر نمی کنند.
-
شما زیبای توپ خواهید بود. ویرجینیا