word - لغت

bellowing || فریاد زدن

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

ˈbel.əʊ

UK :

ˈbel.oʊ

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [bellowing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bellowing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bellowing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bellowing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bellowing] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • shouting


    داد زدن

  • yelling


    فریاد زدن

  • roaring


    غرش

  • hollering


    فریاد زدن

  • bawling


    زوزه کشیدن

  • baying


    baying

  • howling


    زوزه کشیدن

  • screaming


    جیغ زدن

  • calling


    صدا زدن

  • crying


    گریان

  • shrieking


    فریاد زدن

  • thundering


    رعد و برق

  • barking


    پارس کردن

  • vociferating


    با صدای بلند

  • wailing


    زوزه

antonyms - متضاد

  • gentle


    ملایم


  • کم


  • نرم


  • ساکت


  • ساکت


  • سکوت

  • silentness


    سکوت


  • هنوز

  • stillness


    سکون

  • murmur


    زمزمه کردن

  • whispering


    زمزمه کردن

  • whimpering


    ناله کردن