word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
ماضی ساده و ماضی ازکمربند
-
(مخصوصاً وسیله نقلیه) تا با سرعت زیاد حرکت کنید.
-
محکم زدن به کسی یا چیزی به خصوص با خشونت
-
بستن چیزی با کمربند
example - مثال
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
failed
ناموفق
-
کم شده
-
patted
نوازش کرد
-
surrendered
تسلیم شد
-
tapped
ضربه خورده است
-
crawled
خزید
-
crept
خزید
-
creeped
خزید
-
poked
نوک زد
-
ambled
متحرک
-
strolled
قدم زد
-
dawdled
غوغا کرد
-
rambled
سر و صدا کرد
-
sauntered
غرق شد
-
walked
راه افتاد