word - لغت

bemoaned || ناله کرد

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

bɪˈməʊn

UK :

bɪˈmoʊn

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [bemoaned] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bemoaned] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bemoaned] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bemoaned] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bemoaned] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • cried

    گریه کرد

  • wept

    گریه کرد

  • sobbed

    گریه کرد

  • bawled

    ناله کرد

  • wailed

    ناله کرد

  • blubbered

    غلیظ شده

  • whined

    ناله کرد

  • keened

    مشتاق

  • sniveledUS

    sniveledUS

  • snivelledUK

    snivelledUK

  • whimpered

    ناله کرد

  • blubbed

    غبغب شد

  • lamented

    ناله کرد

  • mewled

    غوغا کرد

  • squalled

    دم کرده

antonyms - متضاد

  • applauded

    کف زد

  • delighted

    خوشحال

  • joyed

    خوشحال

  • exulted in

    به وجد آمد

  • gloated

    غمگین

  • gloried in

    شکوهمند در

  • praised

    ستوده شد

  • rejoiced in

    خوشحال شد

  • rejoiced

    خوشحال شد

  • relished

    لذت برد

  • cheered

    تشویق کرد

  • celebrated

    جشن گرفت

  • gloried

    شکوهمند شد

  • revelledUK

    revelledUK

  • reveledUS

    reveledUS

ویکیتوری

یادگیری و شروع فقط یک زمان میتونه دیر باشه اونم وقتی که از امروز توان شروع کردن داریم اما به فردا برای شروع کردن فکر میکنم پس بهتر در اولین زمان دست بکار بشیم حتی با روزی ۵ دقیقه .

درباره ما

دسته بندی ها

لینک های مفید

تعداد لغات ارشیو تا این لحظه: 8041

تمام حقوق این سات متعلق به تیم توسعه هور می باشد