word - لغت

bemused || مبهوت

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

bɪˈmjuːzd

UK :

bɪˈmjuːzd

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [bemused] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bemused] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bemused] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bemused] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bemused] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • confused


    سردرگم

  • bewildered


    گیج شده

  • puzzled


    متحیر

  • baffled


    سردرگم، گیج، مات مبهوت

  • stupefied


    مات و مبهوت

  • dazed


    مات و مبهوت

  • muddled


    به هم ریخته

  • mystified


    رازآلود

  • perplexed


    گیج شده

  • stumped


    کنده شده

  • stunned


    شوکه شده

  • befuddled


    گیج شده

  • nonplussed


    بدون مزاحمت

  • fuddled


    نازک کرد

  • thrown


    پرتاب شده است

antonyms - متضاد

  • clearheaded


    سر روشن


  • روشن

  • alert


    هشدار


  • درك كردن


  • آگاه

  • attentive


    توجه

  • oriented


    جهت دار

  • observant


    ناظر

  • perceptive


    درخشان

  • clear-headed


    روشن سر

  • mindful


    آگاه


  • سر راست

  • unaffected


    بی تاثیر

  • unsurprised


    غافلگیر نشده

  • unconfused


    گیج نشده