word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
در امتداد. معمولاً صندلی سخت برای دو یا چند نفر. اغلب در مکان های عمومی یافت می شود.
-
یک میز بلند برای کار کردن به عنوان مثال زمانی که شما در حال ساخت چیزی هستید.
-
میز بلندی که برای انجام تمرینات (= فعالیت بدنی) روی آن دراز می کشید. به عنوان مثال در یک باشگاه
-
یک صندلی یا فضایی از صندلیها که بازیکنان در حین بازی زمانی که بازی نمیکنند در آن مینشینند.
-
قاضی یا قاضی در دادگاه حقوقی. یا جایی که او می نشیند.
-
برای کار به عنوان قاضی یا قاضی.
-
قاضی شدن
-
اگر قاضی نیمکت نشین شود. او جلسه رسمی دادگاه حقوقی را آغاز می کند.
-
در ساختمان پارلمان بریتانیا صندلی هایی که اعضا استفاده می کنند.
-
to not allow someone to take part in a sports game or playground activity. as a punishment or because they are injured.
اجازه ندهید کسی در یک بازی ورزشی یا فعالیت زمین بازی شرکت کند. به عنوان مجازات یا به دلیل مجروح شدن آنها.
-
to benchpress .
بهبنچپرس .
-
یک صندلی بلند برای دو یا چند نفر. اغلب از چوب و معمولا در خارج استفاده می شود.
-
دادگاه یک دادگاه حقوقی است. یا محلی که قاضی یا قضات در دادگاه می نشینند.
example - مثال
-
چند کدگر قدیمی روی نیمکت پارک نشسته بودند. غر زدن از بچه ها
-
پیرمردی فرسوده روی نیمکت پارک نشسته بود.
-
نگه داشتن کمر دردناک او او با عجله روی نیمکت نشست.
-
صندلی. مدفوع مبل ها و نیمکت ها انواع مختلفی از صندلی ها هستند.
-
او تنها کنار پنجره ای نشسته بود و یک ابزار عجیب روی نیمکت روبرویش بود.