word - لغت

bendable || قابل خم شدن

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

ˈben.də.bəl

UK :

ˈben.də.bəl

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [bendable] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bendable] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bendable] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bendable] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bendable] در گوگل

description - توضیح


  • که می تواند خم شود.

example - مثال

synonyms - مترادف

  • flexible


    قابل انعطاف

  • malleable


    چکش خوار

  • pliable


    قابل انعطاف

  • pliant


    انعطاف پذیر

  • bendy


    خمیده

  • supple


    منعطف


  • پلاستیک


  • به راحتی خم می شود

  • elastic


    کشسان

  • ductile


    هادی

  • moldable


    قالب گیری

  • workable


    قابل اجرا


  • نرم

  • tensile


    کششی

  • lissom


    lissom

antonyms - متضاد

  • inflexible


    انعطاف ناپذیر

  • rigid


    سفت و سخت

  • unyielding


    تسلیم ناپذیر

  • stiff


    سفت

  • unbending


    خم نشدنی

  • taut


    کشیده

  • unbendable


    خم نشدنی

  • inelastic


    غیر کشسان


  • سخت

  • unflexible


    غیر قابل انعطاف


  • محکم

  • stiffened


    سفت شد

  • unpliable


    غیر قابل انعطاف


  • جامد

  • unadaptable


    غیر قابل انطباق